اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 29 / 4 / 1391
نویسنده :

 

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفید و آبیه


می‌زنم زمین، هوا می‌ره


نمی‌دونی تا کجا می‌ره


من این توپو نداشتم


مشقامو خوب نوشتم


بابام بهم عیدی داد


یه توپ قلقلی داد

یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همه‌ی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپ‌های مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط می‌خواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت می‌توان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر می‌خواسته در لفافه و با استفاده از آرایه‌های ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.

 

سرخ و سفید و آبیه:
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان‌ دهنده‌ی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا می‌داند!

می‌زنم زمین هوا می‌ره/ نمی‌دونی تا کجا می‌ره:
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبه‌ی زمین را نقض می‌کند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.

من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشق‌هایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیست‌ها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.

بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایه‌ی مبالغه استفاده کرده است.

 


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 29 / 4 / 1391
نویسنده :


بچه 9 ساله الان


کامپیوتر داره


اینتزنت داره


فیسبوک داره


توییتر داره


ایکس باکس داره


پی اس تری داره


آیفون داره


ویدیو سی دی داره


موبایل داره


آیپاد داره...

بچه 9 ساله زمان ما

دفتر نقاشی داشت

خمیر بازی داشت

دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا

توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده

گل یا پوچ، چشمک، شاه دزد وزیر، اسم فامیل، خر پلیس، هفت سنگ

دیگه فوق فوقش یه آتاری یا میکرو با کلی التماس براش میخریدن.
 

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 26 / 4 / 1391
نویسنده : الهه

دخترا همه سرشون تو ورقشونه و از هر 10000 نفر یه نفر بیکاره
 

ولی پسرا از هر 10000نفر یه نفر سرش تو ورقه خودشه


 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 26 / 4 / 1391
نویسنده : الهه


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : 26 / 4 / 1391
نویسنده : الهه

 

|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 19 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

میدونم این روزا همه درگیر زندگیشونن که نمیان به ما سری بزنن سرشون تو لاک خودشونه اما من با تمام مشغله ای که دارم خودمو میرسونم به وب اما شماها معرفت ندارین باشه منم میرم یه جایی برای چن وقتی نمیام الان نه چن روز دیگه منظورمه حالا میبینین


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 19 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

خب عرض کنم چن روز پیش باز جاتون خالی تولدم بوووود کلی کادو بهم دادن داداشم بادکنک ترکوند  که من از جام پریدم  کلی مسخرم کردن


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : 12 / 4 / 1391
نویسنده : الهه

آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند!


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : 12 / 4 / 1391
نویسنده : الهه

http://upload.iranvij.ir/images/pxrmhxlb8yf3m4arq.jpg


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : 12 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

جاتون خالی دیرووووز خیلی خوب بود رفتم یه جشن با خونوادم اولش کسل کننده بود اما اخرش عالی بود کلی خندیدیم طناب کشی راه انداخته بودن من کلی فیلم از شون دیدم باز برام خنده دار بود


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ : 12 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 10 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

 

 

آلبوم تصاویر شهید مرتضی آوینی

آلبوم تصاویر شهید مرتضی آوینی


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ : 10 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِينا لَكَ مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ رَاجِيا لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي

خداوندا، برمحمد و خاندان محمد درود فرست و آن دم که تو را خوانم، دعایم بشنو؛ و چون تو را ندا دهم ندایم بشنو؛ و آنگاه که با تو راز گویم، به من رخ بنمای که [از همه جهان و جهانیان] به سوی تو گریخته‌ام و در پیشگاهت ایستاده‌ام، نالان و زاران و بی‌برگ و نوا، و به پاداشی که نزد توست امیدوارم.

وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي

و تودانی که در دل چه دارم و از نیازم آگهی و نهادم می‌شناسی؛ و کار این سرای و آن سرایم برتو پوشیده نیست. [و تودانی] آنچه خواهم که به زبانم رانم و بنمایم و خواسته‌ام گویم و آنچه برای سرانجام خویش بدان امیدوارم.

وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي

سرورا، سرنوشتم به دست توست و هر آنچه تا واپسین دم حیاتم، نهان و عیان از من سرزند، تو دانی. و کاستی و فزود و سود و زیانم تنها به دست توست نه دگری.

إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي

معبودا، اگر مرا از رزقت ناکام گردانی، کیست که روزی‌ام دهد؟ و اگر به خواری‌ام کشانی، کیست که یاری‌ام دهد؟

إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ

معبودا، از خشم تو و فرود آمدن کیفرت به تو پناه برم.

 إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ

معبودا، اگر من سزاوار رحمت تو نیستم، تو خود سزاواری که مرا از مهر و بخشش بی‌شمارت برخوردار کنی.

إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ‏] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ

معبودا، آن سان به رحمت تو امیدوارم که گویی در پیشگاهت ایستاده‌ام و توکل بسزایم به تو برسرم سایه گسترده است، پس تو فرمانی را که سزاوار آنی، رانده‌ای و مرا در عفو و گذشتت پوشانده‌ای!

إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ‏] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي

معبودا، اگر بر من بخشش آری، کیست که در بخشودن، سزاوارتر از تو باشد؟ و اگر مرگم در رسد در حالی که کردارم مرا به تو نزدیک نکرده [به یکایک گناهانم اعتراف می‌کنم] و اقرار به گناهانم را وسیله‌ای برای وصال به تو قرار می‌دهم.

إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا

معبودا، با گرایشم به خواهش نفس، برخود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری!

إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي

معبودا، هماره نیکی تو در طول زندگانی‌ام به من رسیده، و اینک نیکی و احساس خود را به گاه مرگم نیز بر من ارزانی دار.

 إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي [تُولِنِي‏] إِلا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي

معبودا، چگونه پس از مرگم از الطافت نومید شوم در حالی که در سراسر زندگانی‌ام چیزی جز نیکی برمن روا نداشته‌ای؟

  إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ

معبودا، کارم را آن سان برعهده گیر که تو خود سزاوار آنی، و از فضلت بر بنده‌ گنهکاری چون من بخش که نادانی‌اش او را در گرداب خود فرو برده است.

إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى [إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَ‏] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ

معبودا، تو گناهانی از من در دنیا پوشاندی که من به پوشاندن آنها در آخرت نیازمندترم. اینک اگر این گناهان را بر احدی از بندگان شایسته‌‌ات نمایان نکرده‌ای، مرا در روز رستاخیز نیز در حضور مردم رسوا مفرما!

إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي

معبودا، بخشایندگی‌ات بساط امید و آرزویم گسترد و گذشت تو از کردارم برتر آمد.


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: آموزشی , ,
تاریخ : 10 / 4 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

معلم همیشه اول سال که میشد میگفت تابستون خودتو چطوری گذروندی

اما حالا من میگم که این تابستون خودتو چطور میگذرونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: متفرقه , ,

آخرین مطالب