اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 29 / 12 / 1390
نویسنده : (مرضیه خانوم

ساقیا آمدن عید مبارک بادت              وان مواعید که کردی مرود از یادت

                                      عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی دلت شاد ولبت خندان بماند

                                            برایت عمر جاویدان بماند

                                              تنت سالم سرایت سبز باشد

                                          تمام فصل سالت عید باشد

                                             چراغ خانه ات تابان بماندعكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

خدایا سال ۹۰ ماه دوازدهمش رو هم دید

پس کی نوبت ما میشه که اقامون  مولامون  بیاد کی..............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

                                               عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی

target="_blank" href="http://bahar22.com/">عكس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات كام ------------- bahar22.com ------------ عكس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی        

 انشالله سالی پربرکت برا هممون بااااااااااااااااااااااااااشه


|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : 29 / 12 / 1390
نویسنده :

 هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.

تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.

حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند. 

 در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم.

از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي مختار هم از زندان در مي آيد

من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.  

 
مهريه و شير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند.

همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي دايي مختار با پدر خانومش حرفش بشود.

دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند!  

 
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يك زير زميني بگيرد. ميگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد. ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان!

البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است! 

اين بود انشاي من.



|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 29 / 12 / 1390
نویسنده :

دوستان سلام 

پیشاپیش فرارسیدن سال 1391 رو بهتون تبریک میگم . 

و در این سال جدید بهترین ها رو واستون آرزو میکنم

انشالله که سال خوبی هم پشت سر گذاشته باشید

راستی یادتون نره موقع تحویل سال ما رو هم دعا کنید


|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
تاریخ : 28 / 12 / 1390
نویسنده : الهه

 
?- سعی کنید از همان ترم اول ذهنیت مثبتی را از خودتون در ذهن استاد بر جای بگذارید .
?- در هنگام انتخاب واحد عجله نکنید . چون معمولا برای کسانی که جا می مونند ، یک استاد لبو نمره بده ، واحد ارائه می کنه .
?- به بهانه‌های مختلف خود را سر راه اساتید قرار دهید و از ملاقات ایشان اظهار شادمانی و خرسندی وافر نمایید .
?- سر کلاس ، خود را لح لح ‌زنان ، مشتاق صحبتهای اساتید نشان دهید و گهگاهی با حرکات شدید سر ، حرفهای ایشان را شدیدا تایید کنید .
?- فراموش نکنید سوال کردن بلافاصله بعد از اتمام کلاس ، نقش مهمی در جا باز کردن در دل استاد ایفا می کند .

?- همیشه یک کیف بزرگ بنددار به همراه داشته باشید و درون آنرا از انواع مختلف کتاب و جزوه انباشته کنید .
?- استغفرالله ، مبادا فکر کنید بالای چشم هیچ استادی ، ابرویی وجود دارد .
?- روز معلم نقش مهمی در سرنوشت شما دارد .
?- از روز اول ترم اول ، نشان دهید به تست و کنکور بیشتر از جانتان اهمیت می‌دهید .
??- این قدم آخر ، به خودتون و قلق های خاص هر استاد بستگی داره و از عمومیت برخوردار نیست .


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 26 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

خصوصیات آقا پسرها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی:

سن ۱۴ سالگی: تازه توی این سن ، هرّ رو از برّ تشخیص میدن! (اول بدبختی!)

سن ۱۵ سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ء خودشون بدشون میاد!

سن ۱۶ سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن! ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن!

سن ۱۷ سالگی: یه کمی مثلا آدم می شن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن! (یادش به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن!)

سن ۱۸ سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش می شن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه!

سن ۱۹ سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش میدن!

سن ۲۰ سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده!

سن ۲۱ سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن!)

سن ۲۲ سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!

سن ۲۳ سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز می شن! (دیدشون عوض میشه!)

سن ۲۴ سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!

سن ۲۵ سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نیست!

سن ۲۶ سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه ء عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون بشم؟!

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم!!!


خصوصیات دختر خانمها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی:
سن ۱۴ سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا میگن: مرسی خوبم!

سن ۱۵ سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ... نقاشیشون بهتر میشه (بتونه کاری و رنگ آمیزی و ...!)

سن ۱۶ سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ... شوخی هم ندارن!

سن ۱۷ سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ... بهشون بی وفایی شده! ... (کوران حوادث!)

سن ۱۸ سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن!

سن ۱۹ سالگی: از بی توجهی یه نفر رنج می برن! ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست!

سن ۲۰ سالگی: نه ، نه! ... اون منو نمی خواست! ... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می دونم!

سن ۲۱ سالگی: فقط ۲۷-۲۸ سالگی قصد ازدواج دارن! فقط!

سن ۲۲ سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس باشه! ... (آخ که چی نباشه!)

سن ۲۳ سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن!

سن ۲۴ سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه! ما رو به اون چیزایی که نرسیدیم برسونه!

سن ۲۵ سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ... هر کی می خواد باشه ، باشه!

سن ۲۶ سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله!

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی!!!

منبع : ایرانیان شاد پایگاه اطلاع رسانی علمی , فرهنگی , هنری و تفریحی

 


|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
تاریخ : 26 / 12 / 1390
نویسنده : الهه


1-رشته تغذیه: رشته ای که اشتباهاً جزو رشته های دانشگاهی اومده.آینده شغلی بسیار تیره و تیریکی دارند.در بهترین حالت و در صورتی که شهرداری به فارغ التحصیلان این رشته مجوز بدهد میتوانند اقدام به باز کردن ساندویچ فروشی کنند!ضمناً دانشجویان فوق لیسانس هم میتونند Fast Food بزنند.از بزرگترین دستاورد های علمی این رشته در سالهای اخیر کشف فرمول سس هزار جزیره بوده است!از جمله دروس این رشته:هات داگ-1 هات داگ2 - سوسیس کاربردی- انسان و کالباس و.... میباشد!از بزرگان این علم هم میتوان به اکبر کثیف (ساندویچ فروشی اکبر کثافت) اشاره کرد.
2-مهندسی راه و ساختمان: عمله سابق- دیگه فقط مونده بود کارگر ساختمانی رو دانشگاه ها بدند بیرون که خوشبختانه این امر هم با تلاش متخصصان و دانشمندان ایرانی محقق شد و ما از این به بعد کارگر هم از دانشگاه میاریم! روزی رو تصور کنید که از صبح وانت های شهرداری جولوی دانشکده فنی توقف میکنند و بچه های راه و ساختمان رو میبرند سر ساختمان!در این رشته معیار بهترین دانشجو برای دانشجویانی است که بیشتر از همه بتوانند آجر را به بالا بندازند.دروس این رشته عبارتند از:بیل مقدماتی ? بیلچه- روش های چیدن تیرآهن-فرمولاسیون درست کردن سیمان و.......
3-رشته ادبیات:گیج ترین و گلابی ترین دانشجوهای ایران در این رشته تحصیل میکنند(توصیه میکنم اگر یه وقت دلتون گرفت واسه بازکردنش برید دانشکده ادبیات!)از جمله بزرگترین دانشمندان این رشته حافظ و سعدی و عارف قزوینی و ایرج میرزا! بوده اند که حتی تحصیلات دبیرستانی هم ندارند(علمی که بزرگانش سواد درست حسابی ندارند دیگه معلومه چی میشه....!)از ابهامات بزرگ این رشته این نکته میباشد که انوری بالاخره شاعر قرن پنجم است یا نهم ! فارغ التحصیلان این رشته میتوانند به عنوان مصطفی رحماندوست مشغول به کار شوند! از دروس این رشته: زندگی نامه و آثار حافظ-زندگی نامه و آثار سعدی-زندگی نامه و آثارنظامی-زندگی و آثار فرخی سیستانی و یزدی و شمالی و بلوچی و.....!
4-رشته مهندسی صنایع:رشته ای که فقط اسمش مهندسی صنایع می باشد وگرنه دانشجویان این رشته مهندسی صنایع دستی هم بلد نیستند چه برسه....تا به امروز شخص قابل ذکری در این رشته مشغول به تحصیل نبوده و شاید معروف ترین دانشمند این رشته امیر حجوانی باشد که با رتبه 40000000000 مشغول تحصیل در رشته مهندسی صنایع می باشد!
5-رشته مهندسی کامپیوتر:خدا پدر مادر مخترع کامپیوتر رو بیامرزه که اگه اون نبود الان تعداد دانشجوهای این مملکت به نصف تقلیل پیدا میکرد.این روزا دیگه عادی ترین جمله ای که از یک دانشجو شنیده میشود این است: کام میخونم! نکته جالب در مورد این رشته تفکیک آن به دو گرایش نرم افزار و سخت افزار میباشد که دانشجویانی که تبحر خاصی در زمینه Fifa2006 و Max.p و .... دارند وارد گرایش نرم افزار و کسانی که میتوانند با انگشست شصت پایشان دکمه Power کامپیوتر را بزنند وارد گرایش سخت افزار میکنند.فارغ التحصیلان این رشته حوالی خیابان جمهوری مشغول فروختن CD میباشند!از دروس این رشته:بیل گیتس شناسی 1 ? سی دی مقدماتی-تفاوت Monitor و TV و....
6-رشته پرستاری:رشته ای که یک دنیا حرف و حدیث پشت سرشه!ولی یکی از اساسی ترین رشته های دانشگاهی می باشد که اگه نبود اونوقت دانشگاه تبدیل به مکانی بیروح میشد رشته ای که به معنای واقعی کلمه بیگاری می باشد(صبح ساعت 6 باید با خرج خودشون به بیمارستان های عمومی برند و شیفت وایسن و عصر هم تا ساعت 8 شب در دانشگاه کلاس دارن!!!) چندی پیش هدیه تهرانی به عنوان پرستار نمونه انتخاب شد!از دروس این رشته عبارتند از:راه و روش هیجان بخشی به بیمار- لطافت عملی ?سوند 1-فشار 2-جیگر 3 و ...


|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 26 / 12 / 1390
نویسنده : الهه

گر شما ذاتا'''' انسان با کلاسي هستيد که هيچ !!! در غير اين صورت بايد از هر فرصتي براي نشان دادن اين موضوع استفاده کنيد . شايد باورتان نشود ولي شما مي توانيد از جراحت خود نيز براي کلاس گذاشتن استفاده کنيد فقط کافيست جواب هاي زير را با اندکي قيافه موجه بيان کنيد:

* اگرشصت پاي شمازيراجاق گازگير کرده و شما ان را باند پيچي کرده ايدهرگاه علت آن را از شما جويا شدند بايد جواب دهيد : ''''موقع تکان دادن پيانوي بابام پام مونده زيرش''''

* اگر صورت شما بر اثر جوشکاري زير آفتاب سوخته بايد بگوييد : ''''از اسکي آخر هفته نمي توانم بگذرم''''

* اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوي مدرسه دخترانه به زمين خورده ايد در جواب بايد بگوييد : ''''با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کرديم''''

* اگر انگشت دست شما به ماهيتابه پياز داغ چسبيده علت آن را چنين بيان کنيد : ''''ديشب با قهوه جوش اينجوري شد''''

* اگر بر اثر ضربه ي چکش ناخن شما شکسته بايد بگوييد : ''''به سيم گيتارم گير کرده''''

* اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپني زير چشم شما کبود شده جوابتان اين باشد : ''''چند روز پيش توپ تنيس به صورتم خورد''''

* اگر صورت شما بر اثر خوردن خرماي خيرات و چاي و شيريني مملو از جوش شده علتش را چنين وانمود کنيد: ''''که خواهرتان از هلند شکلات زيادي اورده است''''

* اگر ميني بوس شما در جاده خاکي چپ کرد و حسابي مجروح شديد بسيار عصباني بگوييد : ''''الکي مي گويند زانتيا ايربگ داره ''''

* اگر کف دست شما به قوري سماور چسبيد بگوييد:''''حواسم نبود ميله ي شومينه زيادي داغ شد''''

* اگر موها و ابروهاي شما در چهار شنبه سوري سوخت جواب دهيد:''''بچه همسايه را از ميان شعله هاي آتش بيرون کشيدم!


ببينم شما اينقدر بيكلاس بودي كه همه اينو خوندي ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : 23 / 12 / 1390
نویسنده : الهه

خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :” نه اینجا نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن
 
 خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه
  خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما 2 قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس
 
 خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر
 
 خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه
  خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی
 
 خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی
 خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده
 
 خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی
 خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه
 
 خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه...!


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 22 / 12 / 1390
نویسنده : (مرضیه خانوم

با سلام

 

دانلودی خیلی زیبا یکی از دوستان گذاشتن که منم اینجاهم ادرسشو مینویسم

لطفا تا اخرش گوش کنید ونظرتون بگید

http://www.sahebzaman.org/dl/sound/sokhanrani/emamzaman/emamzaman-ostaddaneshmand%28www.sahebzaman.org%29.mp3

همین لینک برا دانلودش  کافی هست


 


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 22 / 12 / 1390
نویسنده : الهه

خدایا هدایتم کن ، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم ، زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.

خدایا نگذار دروغ بگویم ، زیرا دروغ ظلم کثیفی است.

خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم ، زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است.

خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم ، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم ، که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است.

خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .

خدایا پستی و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.

خدایا من کوچکم ، ضعیفم و ناچیزم ، پرکاهی در مقابل طوفانها هستم ؛ به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم و بدرستی تدبیر کنم.

خدایا دلم از ظلم و ستم گرفته است ؛ تو را به عدالتت سوگند می دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده.

خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی عظمت تو غافل نگرداند.

خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.

خدایا دردمندم ، روحم از شدت درد می سوزد ، قلبم می جوشد ، احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند ؛ تو مرا در بستر مرگ آرامش بخش.

خدایا خسته شده ام ، پیر شده ام ، دل شکسته ام ، ناامیدم و دیگر آرزویی ندارم.احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست ، با همه وداع می کنم و می خواهم با خدای خود تنها باشم.

خدایا ، خدایا ! به سوی تو می آیم ، از عالم و عالمیان می گریزم ، تو مرا در جوار رحمتت سکنی ده.

ای همیشه حاضر در میان ما !با طراوت بهار دیدمت با شمیم انتظار بوییدمت و با دلی بی قرار جوییدمت !…

ای چشم بینای خدا! تو حاضری در جای جای زندگانی ما در لحظه لحظه زیستن ما

نفس کشیدن نشستن ما برخاستن ما …در هر پگاه و نگاه ما و در ژرفای نماز و نیاز ما!


 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 22 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

پست الکترونیکی فارسی(چاپار) راه اندازی شده میتونید برینو ازش استفاده کنید

www.chmail.ir

 


|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
تاریخ : 21 / 12 / 1390
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

مراقب حرفهایت، احساساتت، و واکنش هایت باش،

آخر آدمها خوب بلدند

یک روزی ،

 یک جایی،

یک جوری

به رُخت بکشند تمامت را...

 

 


 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 21 / 12 / 1390
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

خــــدایا!

وقتــی بهم بخشیدی و ازم گرفتــی،

فهمــیدم که معـــادله زنـــدگی،

نه شــاد بودن برای داشتــه هاست

و نه غصـــه خوردن برای نداشتـــه ها...


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 19 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

یه شیرین کاری نرم افزاری...

اول روي لینک زیر عكس كليك كنيد

    بعد با موس سعي كنيد دماغ طرف رو لمس كنيد بعدش ببينيد چي ميشه

 

 

http://www.selfcontrolfreak.com/slaan.html
 


|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 17 / 12 / 1390
نویسنده :
 

 


 

 

 


|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 16 / 12 / 1390
نویسنده :

 یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ، 
در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟! 

کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذ های خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید ! 
قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟ 















دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!

http://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gif http://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_aban/68572469304302875129.gif


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : 16 / 12 / 1390
نویسنده :

 آدمها ... : 


 
 
وقتی کودکند می خواهند برای مادرشان هدیه بخرند

 

ولی پول ندارند .

 

  وقتی که بزرگتر می شوند ، پول دارند ، ولی

 

 
 
 وقتِ هدیه خریدن ندارند. 

 

 وقتی که پیر می شوند ، پول دارند ؛ وقت هم دارند ،
 

 ولی مادر ندارند !

|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : 16 / 12 / 1390
نویسنده : زهرا

عروسی رفتن دخترها
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه خاطرش اینه که: من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار «پرو» لباس داره...
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد... حالا متناسب رنگ لباس، آرایش صورتش رو تعیین می کنه... اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش کم داره رو تهیه می کنه... حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامش حفظ بکنه...
dه رژیمی هم برای پوست اش می گیره...! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی (اینا دستور غذا نیستا!) گرفته تا لیموترش
خوب، روز موعد فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه (انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم... بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون... (البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره... که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار...!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعدازظهر...
توی آرایشگاه کلی نظرخواهی می کنه از اینو اون که چی کار بهترتره، هرچی هم ژورنال زیبایی هست رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه...
ساعت 8 عروسی شروع می شه... یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!
عروسی رفتن پسرها
گر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعدازظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله.. عروسی دعوتیم...!
بعد از خبردارشدن انگار که برق گرفته باشتش...! می پره تو حموم...
توی حموم از هولش، صورتشم می بره...! (بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
صورتش رو اصلاح کرده، نکرده (نصف بیشتر موهارو تو صورتش جا می زاره!!) از حموم می یاد بیرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره... هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه،رسمی باشه یا اسپرت...!
تازه یادش می افته که پیرهنش رو که الان خیلی به اون شلوارش می یابد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیراهنش که توی کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و چرا از علم غیبشون استفاده نکردن که بدونن شلوارش نیاز به دوختن داره...!
خلاصه... بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه (البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و برادر هم دستبرد می زنه!!)
ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله زیادش، توی راه تصادف نکرد
ه باشه دیرتر از این به عروسی نمی رسه


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 15 / 12 / 1390
نویسنده : زهرا

گضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين گضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.
وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادث خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم.. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان.
آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،‌دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد
گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم.
پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زير دستش هستن. از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه.
ببخشيد معطل شدي. جعفر جان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.
ديروز خواهرت فاطي را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،‌اون هم دوتيکه است.. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشي.
اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي.
راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده.
همين ديگه … خبر جديدي نيست.
قربانت .. مادرت.
راستي:‌گضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ‌ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : 15 / 12 / 1390
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود


گاهی نمی شود که نمی شود


گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست


گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود


گاهی گدای گدائی و بخت یار نیست


گاهی تمام شهر گدای تو میشود...

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net                                                                                   تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net  


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : 14 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

 


مرژانو - نوشته های خنده دار دانشجویان زیر برگه امتحان



 
 
 
 

 

|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 14 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

 

http://img.vatandownload.com/magic/img/mobile_photoshop_v1_0%5Bwww.vatandownload.com%5D.jpg

 

نرم افزار Mobile Photoshop برای گوشی های همراه ساخته و منتشر شده است. این نرم افزار از برخی امکانات فتوشاپ برخوردار است که به کاربران این امکان را می دهد تصاویر خود را درون موبایل خود ویرایش کنند. نرم افزار Mobile Photoshop به صورت جاوا منتشر شده و در اکثر گوشی های همراه قابل اجراست. شما می توانید این نرم افزار موبایل را از سایت وطن دانلود دریافت نمایید.

 

 

 

حجم:510کیلوبایت

 

  دانلود نرم افزار:

 


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
موضوعات مرتبط: نرم افزار , ,
تاریخ : 12 / 12 / 1390
نویسنده :

 اگر........

 

 

اگر سر به زیر باشی می گویند احمق است

اگر غمگین باشی میگویند عاشق است

اگر مالت رابا حساب خرج کنی میگویند خسیس است

اگر دست ودل باز باشی می گویند ولخرج است

اگر خوش لباس باشی می گویند ژیگول است

اگر بدلباس باشی می گویند شلخته است

اگر فقیر وبی پول باشی می گویند بی عرضه است

اگرپول دار باشی می گویند اهل زدوبند است

اگر بی قید باشی میگویند لات است

اگر بخندی میگویند همیشه نیشش باز است

اگر اخم کنی می گویند بد اخلاق است

اگر خوش سروزبان باشی میگویند چاخان است


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 11 / 12 / 1390
نویسنده :

 

گاو ماما می کرد 

گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.

موهای حسک دیگر مانند پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.

دیروز که حسنک با کبری چت می کرد.کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر میشکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.

برایمراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود.ریز علی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت.ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست که لباسش را درآورد.ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد و کبری و مسافران قطار مردند .

اما ریز علی بدون توجه به خاه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود.الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او اصلا حوصله مهمان ندارد.او پول ندارد که شکم مهمان ها را سیر کند.

او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد.

او کلاس بالایی دارد.او فامیل های پولداری دارد .

او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت.اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد. 


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 8 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه:

امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!

بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه:

با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره؟!

دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه…

بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد…

روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود !

اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود:

 

کدوم صندلی ؟


|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 7 / 12 / 1390
نویسنده :

زن و اسب

یه روز یه آقایی نشسته بود و  روزنامه می خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه سرش.
مرده میگه:برا چی این كارو كردی؟
زنش جواب میده به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم جنى (یه دختر)نوشته شده بود ...

 مرده میگه وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش جنی بود.

 

زنش معذرت خواهی می كنه و میره به كارای خونه برسه.

سه روز بعدش مرد داشت تلویزین تماشا می كرد كه زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر كوبید رو سر مرده  كه تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید این بار برا چی منو زدی
زنش جواب داد آخه اسبت زنگ زده بود


 


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 7 / 12 / 1390
نویسنده :

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد

 و نوشته را با صدای بلند خواند.

او نوشته بود :

صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان

جمع بدهی شما به من :12.000 تومان  !

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،

چند لحظه خاطراتش را مرور کرد

و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ

و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که :

 هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند.

 چشمانش پر از اشک شد

ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:
مامان … دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!

نتیجه گیری منطقی: جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!

مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره :

 

جمع بدهی میشه 11.000 تومان  نه 12.000 تومان  !!!


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 6 / 12 / 1390
نویسنده :

مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن 

کسی تورا در آغوش نمی گیرد

ایستادگی تنهایی می آورد...


|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : 6 / 12 / 1390
نویسنده :


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 6 / 12 / 1390
نویسنده : الهه

استاد زبان فرانسه در مورد مذکر يا مونث بودن اسمها توضيح ميداد که پرسيد

 

کامپيوتر مذکر است يا مونث؟

 

کليه دانشجويان دختر جنس رايانه را به دلايل زير مرد اعلام کردند:

 

وقتي به آن عادت مي کنيم گمان مي کنيم بدون آن قادر به انجام کاري نيستم.

 

با آن که داده هاي زيادي دارند اما نادانند.

 

قرار است مشکلات را حل کنند اما در بيشتر اوقات معضل اصلي خودشانند.

 

همين که پايبند يکي از آنها شديد متوجه ميشويد که اگر صبر کرده بوديد مورد بهتري از آن نصيبتان مي شد.

 


*************

کليه دانشجويان پسر به دلايل زير جنس رايانه را زن اعلام کردند:

 

به غير از خالق آنها کسي از منطق دروني آنها سر در نمي آورد.

 

 

 

 

کسي از زبان ارتباطي آنها سر در نمي آورد.

 

کوچکترين اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخيره مي کنند تا بعد ها تلافي کنند.

همين که پايبند يکي از آنها شديد بايد تمام پول خود را صرف خريد لوازم جانبي آنها بکنيد.


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 6 / 12 / 1390
نویسنده : الهه

درقطارمردجوانی ازهمسفرسالمندش پرسید:ساعت چنداست؟

ازنگهبان بپرس

می بخشیدمن قصدناراحت کردن شمارونداشتم و...

ببین جوان...اگرموادبانه جواب بدهم،سرصحبت رابازمی کنی،ازمن می پرسی به کدام شهرمی روموخانه ام کجاست وچکاره ام...وقتی بگویم چکاره ام...خواهی گفت هرگزمحل زندگی مراندیده ای ومن ازروی ادب تورابه خانه ام دعوت میکنم درخانه ام دخترم رامی بینی وعاشق او می شوی وازاوخواستگاری می کنی..بگذارازهمین حالاآب پاکی روی دستت بریزم وبگویم:من نمی گذارم دخترم بامردی ازدواج کندکه ازمال دنیا یک ساعت هم ندارد!


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 5 / 12 / 1390
نویسنده :

 

 

 


 


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 5 / 12 / 1390
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

 

 

خدایا چگونه باشم در این انتظار
چگونه تحمل کنم این ندیدن را
چگونه باشم در حالی که میدانم او دمی از ما غافل نیست؟
او اکنون کجاست؟
در اینجا؟در ایران؟در عراق؟یا در عربستان؟ ...........
خدایا دلم گرفت ازاینهمه بهانه گرفتن
دوست دارم ماه باشم تا از آن بالا ببینمت که کجایی.....
و می خواهم از خدا
الا که راز خدایی

خدا کند که بیایی

 


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : 5 / 12 / 1390
نویسنده : زهرا

 تا مهندس نباشی و لذت برنامه سازی پیشرفته، داده ، نظریه ،نرم و ... و از همه مهم تر ریاضی1 و فیزیک 1 پاس کردن را نچشیده باشی!? هیجان و احساس غرور زائدالوصف ناشی از خواندن مطلب  را در نمی یابی! :

 


«برای مهندسین بن بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت? یا راهی خواهند ساخت...» 
5 اسفندماه1390 «روز مهندس» بر شما مهندس عزیز مبارک باد!

برای انسانهای بزرگ بن بست وجود نداردزیرا آنها بر این باورند که یا راهی خواهم یافت، ویا راهی خواهم ساخت!!!

مهندس روزت مبارک!

حالام دو تا جک مهندسی ،که فک نکنم بقیه چندان سر دربیارن!!!

جدول...

از یک مهندس ،ریاضی دان و فیزیکدان سوال میکنند که یک توپ کوچک قرمز داریم،حجم این توپ را چگونه محاسبه کنیم؟

ریاضی دان:

قطر این کره را یافته تقسیم بر دو کرده واز رابطه ی حجم  کره ،حجمش را بدست می آوریم.

فیزیکدان:

این کره را در استوانه ای پر از آّبه آرامی رها میکنیم،حجم کره مساوی حجم آبی است که بیرون ریخته.(طبق قانون ارشمیدس)

مهندس :

یک جدول در رابطه با حجم توپهای قرمز کوچک پیدا کرده و حجمش ا از روی آن میخوانیم!!!!

با با مهندس.........

عدد پی....

از یک مهندس ،ریاضی دان و فیزیکدان سوال میکنند عدد پی چقدر است؟

ریاضی دان:

...............................3.1415

فیزیکدان:

از تقسیم مساحت کره بر شعاع  به توان دو بدست می آید.

 مهندس:

تقریبن 3

بابا تقریب

تقدیم به شما،مخصوصن مهندسین نرم افزار:



|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 4 / 12 / 1390
نویسنده : سمانه

پايگاه تفريحي و فرهنگي فان شاد | Www.FunShad.Com

 

به عکس نگاه کنید وسعی کنید شخص موجود در عکس را پیداکنید
فقط ۱۲۰ ثانیه (۲ دقیقه) بیشتر ادامه ندهید زیرا تیز هوش نیستید
جواب پایین صفحه است

:چند بار سعی کنید قبل ازاینکه جواب را ببینید

جواب در ادامه مطلب


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : 3 / 12 / 1390
نویسنده :

 من توضیحی براش ندارم خودتون بخونید

 

دوران قبل از دانشگاه = حسرت

قبول شدن در دانشگاه = صعود

كنكور = كاماندارا گذرگاه

دوران دانشجویی = سالهای دور از خانه

خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13

بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها

امتحان ریاضی كشتاربیوجرسی

امتحان میان ترم = زنگ خطر

امتحان پایان ترم = آوار

لیست نمرات دانشجویی = دیدنیها

نمره امتحان = پرنده كوچك خوشبختی

مسئولین دانشگاه = گرگها

استادان = این گروه خشن

اشپزخانه = خانه عنكبوت

رستوران دانشگاه = پایگاه جهنمی

پاسخ مسئولین = شايدوقتی دیگر

دانشجوی ا خراجی = مردی كه به زانو در امد

دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه از قفس پرید

دانشجوی سال اولی = هالوی خوش شانس

واحد گرفتن = جدال برسرهيچ

مدرك گرفتن = پروازبرفراز آشیانه فاخته

پاس كردن واحدها = آرزوهای بزرگ

مرگ استادها = جلادهاهم میمیرند

محوطه چمن دانشگاه =حریم مهرورزی

استاد راهنما = مردنامرئی

كمك هزینه =رفته بر باد

درخواست دانشجویان = بگذار زندگی كنم

دانشجوی دانشگاه صنعتی = بینوایان

برخورد استادان = زن بابا

اتاق رئیس دانشگاه = كلبه وحشت

شب امتحان =ميريزم  امشب اشكی

تقلب در امتحان = رازبقا

یادگیری = قله قاف

دانشجوی معترض = پسرشجاع

تربیت بدنی1 = راكی

تربیت بدنی2 = راكی

خاطرات استادها = اعترافات یك خلافكار

انصراف = فرارازكولاك

تصییح ورقه امتحان = انتقام

نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ

شاگرد اول = مرد6مبلیون دلاری

آرزوی دانشجویان = زلزله بزرگ


رئیس اموزش = هزاردستان

برخورد مسئولین = كمیسر متهم میكند

از دانشگاه تا خوابگاه = از كرخه تا راین

موفق باشید

 

الهی و ربی من لی غیرک...

 


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 3 / 12 / 1390
نویسنده :

 کتاب الکترونیکی بسیار زیبا و خواندنی "شقایق های عاشق" را برای گوشی های موبایل شما عزیزان آماده نموده ایم.این کتاب ها بر روی تمامی گوشی هایی که از جاوا پشتیبانی می کنند نصب می شود. امیدواریم از این کتاب الکترونیکی بسیار زیبا لذت ببرید.

Mobile Ebook کتاب الکترونیکی بسیار زیبا و خواندنی شقایق های عاشق

 

 

پسورد فایل password 

 لینک دانلود – 140 کیلوبایت

http://dl.downloadha.com/Kave/Mob/Shaghayegh Haye Ashegh(www.Downloadha.com).zip


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 1 / 12 / 1390
نویسنده :

 

گفتم خدایا از همه دلگیرم                گفت :حتی از من؟

 

گفتم خدایا دلم را ربودند                  گفت: پیش از من؟ 

 

گفتم خدایا چقدر دوری؟!                 گفت: تو یا من؟

 

گفتم خدایا تنها ترینم !                    گفت:پس من؟

 

گفتم خدایا کمک خواستم !              گفت: غیر از من؟

 

گفتم خدایا دوستت دارم                  گفت:بیش از من؟

 

 

         


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : 1 / 12 / 1390
نویسنده :

 پروردگارا 


داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

       چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

                                        

 

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد 
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

 


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : 1 / 12 / 1390
نویسنده :

 * بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی

تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را

پس بگیرد.

* خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!


* این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.


* وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.


* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.


* آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.


* خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید 

* آنکه  خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود. 

 

* بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.


* روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.


* برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.


* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.


* به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.


* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟


*اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟


* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

آخرین مطالب