اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 25 / 5 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

خاطره ای ازشهید  

روزی مادرشهید مشغول شستن پله های راهروبودند که 

آقاعلیرضامیخواستند از پله هاپایین بیایند

وبرای اینکه پابرپله هانگذارد از ده پله به پایین پرید مادر نگران به کارش

اعتراض کردوگفت خدای ناکره می افتی چه کاری بود که کردی؟شهیدگفت مادرم

چگونه جایی که شما بادستتان آنرا تمییزمیکنید من پا بگذارم...

    نيت كن يه صلوات واسه شهيد بفرست مطمين باش هواتو داره




|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
سید مهدی رضوی در تاریخ : 1391/6/27/1 - - گفته است :
با سلام دوست عزیز این پست شما عالی بود در مورد شهید/ما وب شما را با افتخار در لینک خود قرار داده ایم.
اگه لطف کنید وب ما را هم شما در لینک خود قرار دهید ممنون میشویم.
(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی)
www.heiat110.loxblog.com
یا علی مدد

<-CommentGAvator->
مرضيه در تاریخ : 1391/6/6/1 - - گفته است :
سلام چه قالب خوشكلي گذاشتي دستت طلاا الهي بري كربلا تابستووووون خوبه بچه هاااا؟؟؟؟ به خوبی شما نمیرسه

<-CommentGAvator->
اویس در تاریخ : 1391/5/27/5 - - گفته است :
ضمن عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در رمضان کریم و تبریک بمناسبت فرارسیدن عیدسعید فطر ، بزرگترین مرجع خبری شهرستان خواف جهت توسعه و پیشرفت هرچه بهتر و بیشتر ، نیازمند درج ایده های نوین و مفید شما خواهد بود. باتشکر و تقدیم احترام: باکفایت-*-*-*- التماس دعای خیر


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب