اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 26 / 10 / 1390
نویسنده :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با جابجایی 3 تا از چوب كبریت ها تصویر را طوری تغییر دهید كه 8 مثلث متساوی الاضلاع در شكل داشته باشیم.

 

چگونه می‌توانید هشت‌ قطعه‌ای را كه در كنار شكل اصلی قرار گرفته است، طوری در كنار هم قرار دهید كه تصویر نهایی شبیه به شكل اصلی باشد؟

 

 

در این شكل با استفاده از 16 چوب‌كبریت 5 مربع یكسان و هم‌اندازه ساخته‌ایم. با جابه‌جا كردن 3 تا از چوب‌ كبریت‌ها تصویر را طوری تغییر دهید كه 6 مربع هم اندازه داشته باشیم.


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 21 / 9 / 1390
نویسنده : سمانه

همیشه حق تقدم با خانماست البته این جا یه کم استثنا قائل شدیم (به بزرگواری خودتون ببخشید!!!)

 

اندر احوالات دانشگاه رفتن پسران...

ترم اول (ترم جو گیریدگی)

الو سلام مامانی. منم ...

وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.

وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن -

و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه...

راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.

دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه!

لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!

پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose
از خوابگاه رفت بخش مسمویت بیمارستان!

ترم دوم (ترم عاشق شدگی)
آه ای ... ای عشق من. همه زندگی من.

می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.

می خواهمت با تمام وجود عزیزم.

همه پول و سرمایه من متعلق به توست.

بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...

امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و  رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...

ترم سوم (ترم افسردگی)
الو مامان سلام.

... منو ول کرد و گذاشت رفت!

مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه.

ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.

مامان من این زندگی رو نمی خوام.....

ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی)
الو سلام ... جون خوبی عزیزم؟

منم ...! کجایی نفس؟ نیستی؟

دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم...

... جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم.......

الو به به سلام چطوری ...جون؟

آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم...

پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟

به خدا منم دلم یه ذره شده واست.

باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده اقتصاد...

ترم پنجم (ترم مشروطه گی)
الو سلام استاد!

قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده.

به خدا دیشب بابام سکته کرد، بیمارستانه.

مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.

منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....

قول میدم جبران کنم....

ترم ششم (ترم ولخرجیدگی)
الو مامان من خونه می خوام!

راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.

دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی)
خودتون دیگه میفهمین

!!!

ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی)
الو سلام خانم.

واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.

                 فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....


|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 12 / 8 / 1390
نویسنده :

میگن یه روز نگهبان بهشت میره پیش خدا گلایه میکنه که:

آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟

ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون!

به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان!

بجای پابرهنه راه رفتن کفش آدیداس پاشون میکنن.

 

هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' نمیرن!

آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و پسته و هسته هندونه و پوست خربزه است!

من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های تقدس بالای سرشون رو به بقیه میفروشن.

چند تاشون کوپون جعلی بهشت درست کردن و به ساکنین بخت برگشته جهنم میفروشن.

چندتاشون دلالی باز کردن و معاملات املاک شمال بهشت میکنن.

یک سری شون حوری های بهشت را با تهدید آوردن خونه شون و اونارو "سرکار" گذاشتن و شیتیلی میگیرن.

خدا میگه:

ای فرشته من! ایرانیان هم مثل بقیه، آفریده های من هستند و بهشت به همه انسان ها تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت!

برو یک زنگی به نگهبان جهنم بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!

نگهبان بهشت میره زنگ میزنه به نگهبان جهنم ... دو سه بار میره روی پیام گیر تا بالاخره نگهبان جهنم نفس نفس زنان جواب میده:

جهنم، بخش ایرانیان بفرمایید؟

نگهبان بهشت میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

نگهبان جهنم آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! میخوام خودمو بازنشست کنم.

شب و روز برام نگذاشتن! تا صورتم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن!

تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!...

حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!

اوخ اوخ! من برم .... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن...

یک عده شون بازار سیاه مواد سوختی بخصوص بنزین براه انداختن.

چند تا پزشک ایرونی در جهنم بیمارستان سوانح سوختگی باز کردن و براش تبلیغ میکنن و این شدیدا ممنوعه.

چندتاشون دفتر ویزای مهاجرت به بهشت باز کردن و ارواح مردمو خر میکنن.

بلیت جعلی یکطرفه بهشت هم میفروشن.

چند تاشون که روی زمین مهندس بودن میگن پل صراط ایراد فنی داشته که اونا افتادن تو جهنم.

دارن امضا جمع میکنن که پل باید پهن تر بشه.

چند هزار تاشون هم هر روز زنگ میزنن به 118 جهنم و تلفن و آدرس سفارتهای کانادا و آمریکا رو میپرسن چون میخوان مهاجرت کنن.

الان مراجعه داشتم میگفت ما کاغذ نسوز میخواهیم که روزنامه اپوزیسیون بیرون بدیم.


ببخش! من برم، بعدا صحبت میکنیم... چند تا ایرونی دارن کوپون جعلی کولر گازی و یخچال میفروشن... برم یه چماقی بچرخونم!


|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
(-:
تاریخ : 10 / 8 / 1390
نویسنده : سمانه

یه کلاغه با یه خرسه سوار هواپیما میشن توی هواپیما کلاغه سفارش قهوه

 

 

 

میده مهموندار واسش قهوه میاره و کلاغه نیمی از قهوه رو میخوره و بقیشو

میریزه روی مهموندار.

مهموندار ازش میپرسه واسه چی این کارو کرده؟

کلاغه هم میگه خب دلم میخواست پررو بازیه دیگه پرو بازی!

نایت اسکین

بعد از چند دقیقه کلاغه دوباره قهوه سفارش میده و دوباره نیمی از قهوشو

رو میخوره و نیم دیگشو میریزه رو مهموندار!

مهموندار دوباره ازش دلیل میخواد!

نایت اسکین

کلاغه دوباره بهش میگه عشقم کشید پرروبازیه دیگه پررو بازی!

بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره.......

نایت اسکین

خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که یکم تفریح کنه!

نایت اسکین

یه قهوه سفارش میده نصفشو میخوره و بقیشو میریزه رو مهموندار

مهموندار باعصبانیت دلیلشو میپرسه و خرسه میگه خب پررو بازیه دیگه!!!


نایت اسکین

مهموندار وقتی اینو شنید بقیه مهموندارارو از کابین صدا زد و چند نفری 

ریختن رو سر خرسه و بردنش که از هوا پیما بندازنش بیرون!نایت اسکین

خرسه وقتی دید که دارن از هواپیما میندازنش بیرون شروع میکنه به داد و

 فریاد کردن! 


نایت اسکین

کلاغه از خواب میپره و اینو که میبینه بهش میگه:آخه خرس گنده تو که بال

نداری مگه مرض داری پررو بازی در میاری؟!!!!!!!!!!!

نکته کاملا مدیریتی:وقتی میخواهید از دیگران تقلب کنید قبلش منابع خود 

را ارزیابی کنید.

نایت اسکین


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 20 / 7 / 1390
نویسنده : سمانه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 7 صفحه بعد

آخرین مطالب